خانم "ز" وبلاگم اومده پایین بذارین چندتا قضیه تعریف کنم


اقا برای نمایشگاه کتاب من بن خریدم حقیقتش قیمت جدید کتابای علوم پایه بعد نمایشگاه اینقدر بالامیرفت(درجریان نبودم چقدر)مجبور شدم بن بخرم

من اینو به چندتا ازدوستام و خانم ز گفتم ولی وقتی دیدم موقعی دارم روش خرید بن رو براشون توضیح میدم بهونه های الکی میارن بیخیال خیلی توضیح دادن شدم گفتم شاید دوست نداشته باشن ، بعدش یه اتفاقی بیوفته مقصر من میشم

بهونشونم الکی بودا مثلا میگفتن فلانی(یکی از همکلاسیای پسر)داره میره تهران میگیم اون بخره برامون☺ حالا یا نرفت یام رفت نخواست صداش دربیاد به کسی چیزی نگفت 

خلاصه عصر همون روز من اومدم خونه دیدم یه کانالی پیام گذاشته که میتونه خرید گروهی انجام بده(مثلا 5نفر باهم شن براشون کتابارو بخره)من پیام دادم اولش اینقدر عصبی بودم گفتم من خودم تنهام میتونی کمکم کنی؟اولش ادمین گف 5تا از دوستاتو میتونی هماهنگ کنی که گروه تشکیل بدین خب من به یکی از بچه ها* پیام دادم که میخوای اینکارو کنیم؟(حالا این بنده خدا یجوریه که همه تابعشن مثلا دست توی ع*ن هم کنه بقیه میگن نهههه این دست زده مام باید بزنیم تا این حد!)گف نه من فلانی میره تهران میگم اون بخره☺خب منم اصلااااا اصرار نکردم و با یه "باشه"تمومش کردم وقتی دیدم این اینقدر مطمئن حرف میزنه میگه میگم فلانی بخره قطعا بقیم میدن همون بخره براشون خلاصه دیگه به هیچکس نگفتم حتی خانم ز

اون اقاهه هم قضیش تموم شد(وقتی میتونه برای 5تا گروه بخره مگه دیونس برای من که یکنفره ام خودشو بندازه تو زحمت)خلاصه منم پی قضیه رو نگرفتم و تموم شد و بن رو برای دوستم که تهران بود فرستادم(درسته که خودشم میخواست بره نمایشگاه ولی خدایی منم رو زدم دیگه تازه بیچاره چقدر گشت تا غرفه رو پیدا کرد)

بعد من چند روز بعدش به خانم ز قضیه پیام دادن به اون اقا و "*"روتوضیح دادم و جواب خانم ستاره(مثلا اسمشه)رو بهش گفتم

خلاصه الان بعد یکماه خانم ز به من میگه من از دستت ناراحت شدم چرا به اون پیام دادی به من نگفتی؟

 منم برای اولین بار شجاعت بخرج دادم و توضیح دادم که اولش که هی بهونه های الکی میوردین که اررره اگه فلانی بره تهران ما میگیم اون بخره برامون اینقدرم دردسر نداره حتی خود تو گفتی من فلان قومم تهرانه اگه بتونه بهش میگم بخره این دلیل اول بود من بهتون نگفتم من میتونم بگم اینجا از دستتون ناراحت شدم

دلیل دومم اینکه من الان دوساله باهاتون دوستم اخلاق همتونو میشناسم که چطور تابع خانم ستاره هستین ،بگه بیوفتین توی چاه همه به کله رفتین من مطمئنم اگه اون قبول میکرد گروه5نفره تشکیل بدیم همتون به سر میومدین.بعدم من اگه میخواستم پنهونکاری کنم نه قضیه پیام دادن به اون اقا رو میگفتم نه قضیه پیام دادن به خانم ستاره رو

خلاصه توقع های خرکی از ادم دارهزود ناراحت میشه

خدانکنه من یه سوالی رو از یکی دیگه بپرسم دیگهه هیچیانگار شوهرمه باید براش توضیح بدم

حالا یه چیز مسخره تر دیگه ایی هم هست شب توضیحش میدم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها