از خانم "ز" و ایکس چند روز بکشم بیرون باید یه قفلی دیگه پیدا کنم

میرم سراغ عروس عمم و کلا اینجور ازدواجا که یهو به اوج میرسن

خب حقیقت امر تنها پوعن:///// این عروس زیباییشه اونم زیبایی صورت حتی تصور کنید ایشون اندام زیباییم نداره و یه تپلی هست که شاید قدش باشه158:/ 

چند سال پشت کنکور بوده( این عیب نیست خود منم یکسال موندم)

سطح اقتصادی خانواده ها بگم که خانواده عمم با شاسی بلند میلیاردیشون پدر ما دراوردن دیگه اما خانواده دختر شاید70-80میلیونی باشه ماشینشون

سطح فرهنگی حقیقتا باید بگم دختره اینا خیلیییی سرنخیلیاااااا فوق العاده بافرهنگ و البته بینهایت باکلاس تر از خانواده عمم اینا

یا یه مثال دیگه بزنم یه دختره از اقواممون که امسال پشت کنکوریه فکر میکنید نامزدش چیکارس؟افرین اینترن هستن

حالا اگه من بجای یکسال دوسال پشت کنکور بودم سال دوم به عنوان ترشی ازم استفاده میکردن حالا فکر نکنید الان رزیدنتا پشت در خونمون صف بستن.

یکبار گفتم بازم میگم من شجاعت پسرعمم تحسین میکنم و حاضرم ساعت ها ایستاده براش دست بزنم چون برای رسیدن به اونی میخواست تلاش کرد نه اینکه تا به یه مشکلی رسید پا پس بکشه(خاک توسر بعضیا)اما چیزی که اذیتم میکنه اونم رسیدن به چیزایی هست که شاید ارزوی خیلی از ماها تو 20سالگیه

از خوبیای"م" بگیر تاااااا سطح اقتصادی و فرهنگی طرفین

کیه از اینا بدش بیاد؟کیه بگه نمیخواد؟؟کیههههه حسودی نکنه؟؟؟کیهههه دلش نخواد توی 20سالگی یک میلیارد ماشین زیر پاش باشه؟

قطعا هیچکس نمیخواد پس قبول کنید این حرفای من طبیعیه حتی اگه حسادت باشه

قبول کنید منی که نه به اون کسی میخوام برسم، نمیرسم؛زیبایی این دخترو ندارم، پول عممو ندارم با اینکه رشتم هزاااااااار برابر بهتر ایشونه ولی باختم بدم باختم.من20سالگی رو توی داشته های اون میبینم فکر میکنید من امسال بیشتر گریه کردم یا اون؟من بیشتر زجر کشیدم یا اون؟تف تو این 97 ایی ک من گذروندم

نمیدونم این چیزی دارم از دست میدم در ازای چی هست ولی شاید باورتون نشه حس دوست داشتن درون من مرده من نمیتونم کسیو اونجور که ایکسو دوست داشتم ، دوست داشته باشم.میدونید از نزدیک شدن میترسم

اول پست و با خنده نوشتم و اخرش دارم اشک میریزم.و چه بد افسرده و حال بهم زن شدم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها