امروز از یه موضوع بینهایت ناراحت شدم

من کلا دوتا مریض داشتم ولی خب هرکدوم دو سه تا عکس داشتن
مریض اولم تنهایی دوتا عکسشو گرفتم و تکرار نخورد
مریض دومم3تا عکس از قدام داشت که منشی بخشمون گف با یکی از همگروهیات برو ، من دوتا عکس از این مریض رو گذاشتم که یکیش تکرار خورد و همگروهیمم اون یکی رو گذاشت که از اونم تکرار خورد

روال کار اینجوریه وقتی عکس تکرار میخوره باید استاد بیاد کنارمون خب دوباره هرکدوممون یه عکس برداشتیم اینبار خداروشکر عکس من خوب شد ولی از همگروهیم تکرار خورد.دیگه برای بار سوم خود استاد میاد عکس میگیره خلاصه من رفتم ظهور و ثبوت کردم به منشی هم نشون دادم گف خوبن و تحویل مریض دادیم

بعد نمیدونم چی شده بود که استادمون به همگروهیم گفته بود عکسی گرفتین چی شد؟اونم به استاد گفته بود من به فلانی(ینی من)گفتم به شما نشون بدنفرض کنید برای اینکه از خودش دفاع کنه من رو خراب کرده بود

ولی بحث من اینکه من که کل این عکسا رو ظاهر کردم هیچی گفتم؟موقعی با ترس و لرز میرفتم پیش استاد که عکسا رو ببینه یا بیاد کنارمون هیچی گفتم؟؟ثانیا مگه وظیفه من هست خرابکاری بقیه رو درست کنم و اونوقت اسم خودم بد در بره؟ثالثا از نظر خودم خیلی زشت بود عکسی رو که خوب استاد اومده گرفته رو ببرم نشونش بدم بگم خوبه یا نه! 
حالا از ثالثا فاکتور بگیریم واقعا وظیفه منه برم کارای بقیه رو نشون بدم تاییده بگیرم؟من که کار خودمو استاد دید و تایید کرد!

از صبح این توی ذهنمه و حتی لحظه ایی که استاد شاید بیاد دعوام کنه رو تصور میکنم.چی میتونم بگم؟اگه یه چیز بهم بگه قطعا همینارو میگم و بعدش میگم من واقعا از اقای فلانی معذرت خواهی میکنم که عکسشونو نشون ندادم!!!!!!

الان کسی هست منو دلداری بده؟:(

حالا استادمون از اون استاد با جذبه هاست که ادم جلوش لال میشه:(

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها